سلاام
من خاله ی دو تا فسقلیم ، یکیشون سه سالشه و اون یکی 6 ماهه ... دوتاا گوله نمک ، اصن هر چی بگم کمهه...
حالا بعدا حتما از شیطونیاشون ، بازیاشون و صد البته شییرینیاشون براتون میگم اما الان نه...
ولی امروز میخوام از یه زاویه دیگ داستان بچه داری رو براتون تعریف کنم؛ همه ما بچه ها رو شیرین عزیز و اروم میدونیم ولی ی سوال... شما چند ساعت از روز رو با اون بچه هستید؟؟ تو هفته چن بار میبینینش؟؟؟ اصن دقت کردین میگیم بچه همسایه چققد زود بزرگ میشهه؟؟ ! برای ما که از دور میبینیم اینطوریه نه اون مادری که شب و روزش با بچشه، با گریه ش گریه میکنه و با خنده بچش میخنده، واس ماعه که بچه مردم همیشه لباس تمیز تنشه و گوگولیه و خوردنی ، اما روزایی هست که بچه مریضه، تب داره، اسهاله و... خلاصه که روزایی هست که اصن گوگولی و بامزه نیست و تازه کلی دردسر داره ....
اینارو نگفتم تا دیدتون رو بد کنم، خواستم بگم بچه داری خیلیییی مسئولیت داره ( تازه اینایی که گفتم هیچه در برابرش) و از زمین تا اسمون با اون چیزی که ما از بیرون میبینیم فرق داره....
ولی بیشتر مامانا معتقدن که برای بچشون تمام این دردسرا رو به جون میخرن و تو هرحاالتیی بچشون براشون عزیز و گوگولیه....